لوگوتراپی یا معنادرمانی، اصطلاحی است که ویکتور فرانکل وارد دنیای روانشناسی کرد. به این معنا که ما نمیتوانیم از رنج تبری بجوییم بلکه میتوانیم نوع برخوردمان با آن را مشخص کنیم، معنایی در آن بیابیم و مجددا مسیر زندگی را ادامه بدهیم.
ویکتور فرانکل یک روانپزشک است که در نوجوانی با فروید مکاتباتی داشت. او از جمله بازماندگان هولوکاست است و چند سال در اردوگاههایی مانند آشویتس حضور داشته است اما به رغم جان بدر بردن خود، والدین و برادرانش و همجنین همسر باردارش را در اردوگاه از دست داد و بلافاصله در سال 1946، این کتاب را منتشر کرد. تئوری که او مطرح کرد و در بالا ذکر شد، حاصل تجربیاتش و مشاهداتش از جلسات درمانی است.
یکی از نقاط ضعف انسانها این است که در مقابل مشکلات زود عنان از کف میدهند و همه چی را تمام شده میدانند. غافل از اینکه هنوز راهی هست و باید درسهای گرفته شده را استفاده کرد با وجود اینکه دشواریهای بسیاری هم دارد.