«مغز و دنیای درون» طیف کاملی از هیجان و انگیزش
گرفته تا خاطره و فانتزی و هذیان و کلمات و چیزها را پوشش می داد و به شکلی اساسی به
عملکرد های متمایز و مکمل سمت چپ و راست مغز می پردازد و پایه ای محتمل را برای «درمان
کلامی»، برای روندهای نیمه هشیار و ناهشیار و آن چیزی که اساس ذهنیت و هشیاری و خویشتن
ما را می سازد، پیشنهاد می کند. این احساس به انسان دست میدهد که عصب – روانکاوی بال
های خود را گسترده و در همان حال همواره – آن چنان که باید – استوار، سخت و قابل آزمون
بر زمینی سخت باقی می ماند.