این کتاب به ما یاد میدهد چگونه پس از فقدان کسی یا چیزی، کماکان پابرجا باقی بمانیم و فشارهای آن سوگ ریتم زندگی ما را مختل نکند. طبیعتا درمانهای روانشناسی و تجویزات پزشک راهحل کاملا کارآمد برای کنترل این دردهاست اما این کتاب سبب میشود خودمان نیز بتوانیم تا حدودی سکان را به دست بگیریم و از این طوفان به سلامت گذر کنیم.
خانم دیواین پیشتر در کتاب «عیبی ندارد اگر حالت خوش نیست» در حالی که یه رواندرمانگر باتجربه بود؛ در واکنش به سوگی که فوت همسرش به او وارد کرد، اقدام به تحقیقات وسیعی کرد و در کتابش به بررسی غم حاصل از سوگ پرداختهبود و در اینجا نیز مساله را موشکافی میکند. او در این کتاب « سه بخش و هفده فصل اطلاعاتی» برای همیاری با پزشکان و متخصصان ارائه میدهد و به مسائلی مانند «اگر امتناع کنم چه؟»، « آزادی برای زیستن» و «نمای درونی» میپردازد. بیاحساس بودن نسبت به سوگ، بخشی از سوگ است و زمانی که دارد ما را میبلعد بیاحساس بودن اقدامی طبیعی و منطقی است. زیرا در روزهای اولیه زخم این فقدان بسیار تازه است و کاملا ما را درگیر میکند و در روزهای دیگر هم گاهی بسیار متاثر از آن هستیم و گاهی کمی آرامش نسبی داریم.