شايد هر كس شادكامی را در چيزی ببيند اما همگان خواهان تجربۀ شادكامی و تكرار آن هستند. آيا شادكامی ژنتيكی است؟ آيا میتوان زمان خوشی را طولانی كرد؟ آيا میشود همۀ عمر عاشق يك نفر باقی ماند؟ و بالاخره اينكه بزرگترين شادكامی دنيا چيست و چگونه میتوان به آن رسيد؟
مغز انسان سازوكاری برای ايجاد خوشی و لذت دارد و میتوان اين سامانۀ مغزی را تقويت كرد و گسترش داد.
در قسمت نخستین این کتاب درمییابیم چگونه شادی ایجاد میشود و چرا احساسات مثبت در ما نهادینه شدهاند. در فصول اولیه خواهیم آموخت چگونه مغز قادر است ما را شاد سازد و احساسات منفیمان را تحت تسلط خود درآورد؛ خواهیم آموخت که درست مانند پرورش عضلات میتوان مغز را برای چنین کارکردهایی پرورش داد. مغز میتواند خود را دوباره برنامهنویسی کند و ساختارش را نهتنها به واسطه تجربه اتفاقات بیرونی بلکه از طریق به دست آوردن درکی روشن از احساسات درونی خویش تغییر دهد. در انتهای بخش نخست کتاب به مقایسه مختصری میان میراث خردمندانه برجای مانده از یونان و روم باستان و نیز فرهنگهای شرقی خواهیم پرداخت.