براستی عشق چیست که شنیدن شرح و بیان آن در درازای قرون و اعصار چیزی از ابهامش نکاسته، وعليرغم تجربه ی هر روزه ی آن، ماهیتش همچنان ناشناخته مانده است. آنچه در پیش چشمانمان با شکلی مکرر رخ می دهد از چنگ شناخت ما گریخته و در مقابل، راز پدیده های نادر و نامتعارف با سرعت بیشتری گشوده می شود. آیا باید این عرصه را به شاعران، نویسندگان، موسیقی دانان و فلاسفه سپرد که در وصف آن توسن خیال را تا آنجا که در توان دارند به تاخت در آورند و بر سردرگمی ما بیفزایند یا آنکه سزاست علم را به خدمت خواند تا از این معما پرده بردارد.
علیرغم شکل های گوناگونی که عشق می تواند به خود گیرد. یکی از شایع ترین تظاهرات آن، به عنوان جزء لاینفک تاریخ مدون و بخشی از سرگذشت پرفراز و نشیب انسان ، احساس شیفتگی ناگهانی و صاعقه وار میان دو انسان است که موجب دگرگونگی وجود آنها شده و تحولی را موجب می شود که هیچکدام از طرفین، دیگر همانی نیستند که پیش از این بوده اند. چنین تجربه ایی، فرایندی مسحور کننده، جادویی و غیرقابل درک است. کوشش برای درک معنای عشق در تمامی تاریخ بشری و درهمگی فرهنگها و ملل ادامه داشته و در داستانها، اشعار، افسانه ها و اسطوره های مختلف بازتاب یافته است. همگی این تجلیات هنری پرسشی اساسی را مطرح می کنند و آن این است که عشق چیست؟