عشق وسواس گونه ی یالوم به رواندرمانی موجب شده رویکردهای درمانی متنوعی را تجربه کند؛از مکاتب مختلف روانشناسی خوشه بچیند،بی آنکه به دام تعصب خشک بیفتد؛با صراحت تمام خود و دیگران را نقد کند؛بارها و به شیوه های گوناگون درمان شود؛و همه و همه تنها به این دلیل که به بصیرتی هیجانی در درک انسان نایل آید و برای هر بیمار، درمان خاص او را ابداع کند. دانش بشری تاکنون با پدیده ای پیچیده تر از هزارتوی مغز و ذهن و روان آدمی روبه رو نشده است.
برقراری ارتباط با این دستگاه پیچیده و درک آن، کاری سترگ است و مهارت های خاص خود را می طلبد. همه ی ما نیازمند برقراری ارتباط انسانی درست با همنوعمان هستیم. و هریک از ما در این کتاب نکته یا سرنخی خواهیم یافت که جایی و در ارتباط با یک انسان موجود منحصر به فردی که می تواند درمانگر یا بیمار خوانده شود به کارمان بیاید. تفاوتی نمی کند که رویکرد مورد علاقه ی ما برای درمان کردن یا درمان شدن چه باشد: چه روانکاوی سنتی را چاره ی کار بدانیم، چه دیدی صرف بیولوژیک و فارماکولوژیک داشته باشیم و چه جایی میان این دو سر طیف را برگزینیم.