درک اندیشه های جدید بدون درک ژاک لاکان امری غیر ممکن است،اما درک اندیشه های لاکان نیز یکی از کارهای بسیار دشوار و سختی است که هر روشن فکری با آن باید دست وپنجه نرک کند.از همین رو بررسی لاکان همیشه کاری خطرناک و مخاطره آمیز است.اما خطرناک تر از این نیز،دوری کردن و طفره رفتن از بررسی اندیشه های اوست… در این نوشتار من در پی پاسخگویی به یک سوال مهم هستم:آیا می توان با کمک لاکان انقلابی بود؟اگر لاکان اعتقادی به وجود سوژه ندارد و معتقد است انسان در دام نظام نمادین و ساختار رمزی گرفتار است که«دیگری»آن را ساخته است،و در یکی از عبارات مشهور خود می گوید:«میل ،میل دیگری است»یعنی انسان حتا مالک آرزو و امیالش نیز نیست.آیا طرح چنین سوالی با در نظر داشتن اندیشه های لاکان شایسته می نماید