در کتاب موسای میکل آنژ و هفت گفتار دیگر در روانکاوی با روش تحلیلی و نظرات روانکاوی زیگموند فروید در مورد آثار هنری آشنا میشویم.
فروید در بخش ابتدایی کتاب موسای میکل آنژ و هفت گفتار دیگر در روانکاوی (L’inquietante etragete et autres essais) به مبانی تخیل و هنر از دیدگاه روانشناسی میپردازد، در بخش میانی اثر ادبی را مبنی بر این دیدگاه روانکاوی تحلیل میکند و در بخشهای انتهایی به موردهای فردی تحلیل شخصیت میپردازد. در واقع این کتاب ترکیبی است از تحلیلهای روانشناختی و واکاوی از نگاهی کاملا متفاوت اما همسو با دیگر آثار فروید.
زیگموند فروید (Sigmund Freud) مقالهاش در باب مجسمه «موسی» اثر میکل آنژ را با عذر و توجیه آغاز میکند و میگوید که دانشش از هنر، بیش از فردی عام یا غیرحرفهای نیست و در نگرشش نسبت به هنر یا در شیوهای که جذابیتهای هنر را تجربه میکند، در هیچ یک، تخصصی ندارد.
با این حال او منکر این موضوع نمیشود که نگاهش به آثار هنری از زاویهای خاص و منحصر به فرد است و تا به حال این آثار به این شکل مورد واکاوی و بررسی قرار نگرفته است.
فروید برای حصول نیتش به سراغ مجسمه میرود تا به مفهوم و محتوای اثر هنری بپردازد. او با دقتی شگفتآور جزئیات مجسمه «موسی» را تحلیل میکند و به مرور بسیاری از نظرات گفته شده حول این مجسمه میپردازد و در این بین نظرات روانکاوانه خود را بیان میکند.
در بخشی از کتاب موسای میکل آنژ و هفت گفتار دیگر در روانکاوی میخوانیم: