روايت، مهمترين وسيله ارتباط ما با ديگران است. ما با روايتهاي خود، جهان را در ذهن ميسازيم و واقعيت را در چارچوب روايت ميفهميم. در عين حال، روايت، فهم ما از جهان واقعيت است و ما از خلال روايت، جهان را درك ميكنيم. ما از طريق روايت به تجربههاي خود معنا ميبخشيم. وقايعي كه در زندگي برايمان رخ ميدهد، تكههاي جدا افتادهاي به نظر ميآيند، ولي هنگامي كه ميخواهيم آنها را روايت كنيم، نوعي پيوند ميان اين اجزاي به ظاهر جدا، ايجاد ميكنيم تا معنادار شوند