از نگاه سالوادور مدي آسيب رواني بر تعارض به معناي كلي و در سه مولفه تعارض درونرواني، تعارض بينفردي و تعارض فرد با جامعه استوار است. چنين نگاهي باعث شده است كه افرادي همچون پروچاسكا در كتاب نظريههاي رواندرماني، در معرفي هر رويكرد رويكرد رواندرماني به اين مولفهها بپردازند و شايد بتوان گفت بيشترين انرژي در رويكردها صرف تعارض درونرواني شده است.