نوربرت الیاس، جامعه شناس بزرگ آلمانی که نام او یادآور متفکران اجتماعی مکتب فرانکفورت است، در تنهایی دم مرگ به واقعیت ساده و بی رحمانه ی مردن و محتضران می پردازد. اما در مواجهه با موضوعی تا بدین پایه کلی و عام و بعضا احساساتی، الیاس با رویکردی بری از توهم و رازوری، به تجربه «معمولی» مرگ می پردازد. این کتاب درباره سوگ یا ماتم ناشی از مرگ عزیزان نیست، بلکه درباره سوگ احتمالی عزیزان دیگرانی است که دارند می میرند. روش او در این کتاب کوچک، هم چنان که در اثر اصلی خویش فرآیند گسترش تمدن، به واقع درحکم پیش درآمدی است بر روش تاریخ نگاری میشل فوکو.
مضمون اصلی این کتاب سرکوب و واپس راندن مرگ از آگاهی عمومی و صحنه های حیات اجتماعی است، فرآیندی که از قضا همپای روند پرده برداری از جنسیت و روابط جنسی در قرن اخیر صورت گرفته است. در جوامع مدرن توسعه یافته، انسان ها هرچند به شیوه ای بهداشتی تر می میرند، اما این مرگ در انزوای عاطفی کامل به وقوع می پیوندد. جابجایی از بستر احتضار در میانه خویشان و نزدیکان به تخت بیمارستان در میانه پزشکان و پرستاران، خود معرف تغییری گسترده تر در شکل بندی اجتماعی و رفتار متمدنانه است، تغییری که دقیقا الزامات و دلالت های سیاسی خاصی را نیز دربردارد.