کتاب زبان مادر؛ نگاهی به نقش زبان در روابط بین فردی: ما در زبان متولد میشویم. بسیار پیش از آنکه حتی نطفه ما بسته شود. زبانی که امروز از آن برای بیان خواستهها، نیازها، رنجشها، لذتها، دوست داشتنها و دوست نداشتنهایمان از آن استفاده میکنیم، زندگی مستقل خود را داشته است.
اما مهم است بدانیم متولد شدن در زبان یعنی چه؟ و چطور میتواند بر دنیای روانی ما اثر بگذارد. واقعا چرا به زبان خود میگوییم زبان مادری؟ چرا در روزگار ما اینقدر میگویند و میشنویم که باید با کودکان حرف زد و حرفهای آنها را شنید؟ چرا کلمات معجزه میکنند؟ چرا با کلمات فکر میکنیم؟
همانطور که عبارت مورد نظر ما- زبان مادر- نشان میدهد، در بحث زبان، مادران نقش ویژهای بازی میکنند. آنها این ابزار از پیش موجود را به کودک معرفی میکنند و میتوانند در سالهای رشد کودک، استفاده او از این ابزار را تسهیل یا در مسیر آن مانع ایجاد کنند.
فیسلوف مشهوری گفته است: «ما آن چیزی میشنویم که به ما گفته شده است.» نوزاد امروز ما نیز در آینده کسی میشود که به او گفتهایم، گفتاری که در واقع مجموعه وسیعی از نشانههای کلامی و غیرکلامی است؛ از لمس و در آغوش گرفتن جسمی گرفته تا نگاه، تماس چشمی و ابزار کلامی. مادر، تمامی این نشانهها را در سیستم وسیع زبان بهکار میگیرد تا با کودک خود ارتباط برقرار کند. این گفتار مادر در متن دنیای روان او و طبیعتا تحت تاثیر ضعف و قدرت هوشیار و ناهوشیارش قرار میگیرد.
این روزها صحبت کردن با کودکان طرفدار پیدا کرده است. بسیاری از مادران در پیروی از چیزی شبیه به یک مد شیک، از دوران حاملگی با جنین خود حرف میزنند. اما متاسفانه در اغلب موارد، چیزی که از رابطه کلامی و صحبت کردن با کودک برداشت شده است، محدود به معنای لغوی کلمات است. مثل اینکه هر روز باید جمله دوستت دارم را به جنین، نوزاد یا کودک خود بگویند حتی اگر به هر دلیلی در آن روز به خصوص حس دوست داشتن او را تجربه نمیکنند.
در کتاب «زبان مادر؛ نگاهی به نقش زبان در روابط بین فردی»، اهمیت زبان به عنوان سیستمی شامل نشانههای مختلف مورد بحث قرار میگیرد. در مورد درهمتنیدگی زبان و فرآیندهای روانی، اطلاعاتی ارائه میشود و در مورد استفاده موثر از زبان برای برقراری رابطه با کودک صحبت میشود