«فلسفه علم» اثری از سمیر اُکاشا، استاد فلسفه علم دانشگاه بریستول است.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
«امروزه در مدارس و دانشگاهها علم را بیشتر به شکلی غیرتاریخی تدریس میکنند. اندیشههای اصلی یک رشته علمی به سادهترین صورت ممکن در کتابهای درسی عرضه میشود و از فرایند تاریخی طولانی و پرپیچ و خمی که مقدمه کشف این اندیشههاست چندان یاد نمیشود. البته اگر هدف تدریس علوم باشد، این شیوه مناسب است. اما اگر کسی از تاریخ اندیشههای علمی نیز سررشتهای داشته باشد، آنگاه بحثهایی را که فیلسوفان علم مطرح میکنند بهتر درمییابد. و، چنانکه در فصل ۵ خواهیم دید، محقَق شده است که توجه دقیق به تاریخ علم شرط ضروری تحقیق جدی در زمینه فلسفه علم است.
منشأ علم جدید را باید در دورانی جُست که تحولات سریع علمی بین سالهای ۱۵۰۰ و ۱۷۵۰ در اروپا رخ داد، و این همان دورهای است که اکنون در میان ما به نام عصر انقلاب علمی شهرت دارد. البته تحقیق علمی، هم در عصر باستان صورت میگرفت هم در قرون وسطی، و انقلاب علمی بدون مقدمه و ناگهانی اتفاق نیفتاد. اما در عصر باستان و قرون وسطی جهانبینی حاکم، مشرب ارسطویی بود که برگرفته از نام ارسطوست. ارسطو، فیلسوف یونانی عهد باستان، صاحب نظریات مشروح و مفصلی در طبیعیات، زیستشناسی، نجوم و کیهانشناسی است. اما اندیشهها و نیز روشهای تحقیق ارسطو به چشم دانشمند دوران جدید بسیار غریب مینماید. مثلاً یکی از نظریات او این است که همه اجرام زمینی فقط از چهار عنصر ساخته شدهاند: خاک، آتش، هوا، و آب. این نظر ارسطو با آنچه در شیمی جدید مطرح میشود آشکارا در تعارض است.»