کتاب “بازی مهره شیشهای” چیست؟ هسه در کتاب چکامه گونه اش به نام “ساعتهایی در باغ‘‘ (۱۹۳۶)، که آن را در خلال تحریر داستانش نوشت، از بازی فکری یی سخن به میان می آورد که «بازی مهره شیشه یی» نام دارد و هنگامی که برگ های خشک درون باغش را می سوزانده است بازی میکرده است. در حالی که خاکسترها از درون بخاری باغی میگذرند، می گوید:
“صدای آهنگ میشنوم و انسانهای گذشته و آینده را می بینم. دانایان را می بینم و شاعران و پژوهشگران و هنرمندانی که همه همگام و با هماهنگی تمام سرگرم بنای کلیسای صد دروازه مغز هستند. ”
این سخنان، به عنوان تجربیات شخصی، نشان دهنده تفریح یا سرگرمی تعقلی و تفکری خاصی است که هسه در داستانش آن را UNID MYSTICA (توحید عرفانی) اعضای انشعابی دانشگاه ادبیات UNIVERSITAS LITTERARUM » توصیف کرده است و در همین حال از نظر نمادین روحانی اش طبق قوانین کاملا منضبط و بسیار هنرمندانه یی انجام می دهند. در حقیقت این تنها چیزی است که باید بدانیم.
این بازی مهره شیشهای یک عمل جامع ذهنی یا عقلانی است که ارزش های روحانی تمام اعصار را آنگونه نشان میدهد که گویی همه با هم حیّ و حاضر و واقعا زنده و فعال هستند. هرمان هسه با آگاهی هنرمندانه ویژه یی توانسته است این بازی را به توصیف بکشد و آن را به گونه یی بشناساند که در سراسر داستان کاملا آشکار و هویدا باشد و در عین حال کوچکترین حقیقت تقلید را هم از میان بردارد. خوانندگانی که از احساسات طنز و شوخی عاری بودند و شکوه کنان به هسه گفتند که آنها این بازی را که وی در داستانش گنجانده است قبلا اختراع کرده اند – در حقیقت هسه نامه های چندی در این باره دریافت داشته بود- اصل موضوع را درنیافته بودند. زیرا این بازی یک نماد کاملا تصوری و خیالی انسانی است و مؤكدا انحصار بی چون و چرای مغز یا ذهن نیست.