آندره گرین
آندره گرین در سال ۱۹۲۷ در مصر دیده به جهان گشود. در سال 1946 به پاریس سفر کرد در حالی که مجذوب روانپزشکی شده بود، ،در سال ۱۹۵۳ امتحانات روانپزشکی را گذراند. او ارتباطاتی با بیمارستان سنت آن برقرار کرد، در آن زمان مرکزی منحصر به فرد برای رویارویی میان رشته ای بین روان پزشکان،روان شناسان و انسان شناسان بود. او از هری ای که در طی سالهای ۱۹۲۵ تا ۱۹۶۵ در آنجا مستقر بود بسیار الهام گرفت. در سال ۱۹۵۶ تحلیل با ماوریس بوی ر ا برای چهار سال آغاز کرد .بعد از مرگ بوت او باجین مالت و بعدتر با کاترین پارات تحلیل شد. مدت هفت سال سمینارهای لکان دنبال کرد.
گرین در سال ۱۹۶۵ بعد از به اتمام رساندن آموزش های تحلیلی خود، عضو انجمن روان کاوی پاریس شد.که از سال ۱۹۸۶تا ۱۹۸۹ رئیس آن بود. از سال ۱۹۷۵ تا ۱۹۷۷ نائب رئیس انجمن بینالمللی روان کاوی بود و از سال ۱۹۷۹تا ۱۹۸۰ استاد فروید مموریال کالج دانشگاه لندن بود. او به عنوان عضو افتخاری انجمن روان کاوی انگلیس انتخاب شد.
نوشته های گرین تحت تاثیر دو جریان فکری بود: از سویی، اهمیت پدر برخاسته از کارهای لکان،و از سوی دیگر، دغدغه ارتباط مادرانه که به شکل های مختلف به کارهای وینی کات و بیون برمی گشت.
گرین در طول زندگی اش با فیلسوفان،دانشمندان و انسان شناسان گفتوگوهای ماهرانه و علمی انجام داد. تفکرات بسیار نابی در کارهایش مانند پیوند میان لذت زندگی و بازگشت امر سرکوب شده،یا پدیده ی پرتوافکنی(طنین گذشته_آینده پنداری)درگوش دادن به تحلیل،درکارهای او یافت می شود.مضامین اصلی در کارهای او بر نظریه عواطف،نظریه بازنمایی و زبان، عمل منفی(همراه با منظومه مفاهیم آن همانند مادرمرده، نارسیسیزم مرگ، سایکوز سفید و توهم منفی) نارسیسیزم و حالت های مرزی، عمل موضوع سازی، سه گانگی و فراروانشناسی زمان حال متمرکز است. به علاوه او مجموعه ای از کارها در روان کاوی کاربردی تولید کرد.به گفته ی گرین هدف فرایند روان کاوی آگاهی به چیزی نیست بلکه شناخت ناخودآگاه است.
در سال ۱۹۷۵ گرین اظهار داشت هدف موضوع تحلیل نه درون است (برای تحلیل گر یا تحلیل شونده) نه بیرون ( برای او یا دیگری) بلکه بین آنهاست. در یک جلسه، موضوع تحلیل همانند موضوع سوم،محصول ملاقات تحلیل گر وتحلیل شونده است.
گرین اظهار میدارد در برخی مکاتب فکری مشخص،جایی که تحلیل محدود به تفسیر انتقال است، محدودیت کار تحلیلی به وجود می آید که به آزادی و بداهه بودن گفتمان آسیب می رساند، که نشاندهنده بازگشت به القاست. او معتقد بود که همه تاویل ها دردرون بافت انتقال رخ می دهند حتی اگر آنها به آن اشارهای نداشته باشند. علاوه بر این تمام مواد موجود در هرتحلیل شامل عناصر متعلق به ابعاد زمانی مختلف است.
در فرآیند تحلیلی روان کاو با تجربیات اساسی آشفتگی (درماندگی) بیمار روبرو می شود. انتقال متقابل تحلیل گر پذیرای رد باقی مانده از این تجارب کودکانه است. با دعوت از بیمار برای رها کردن مکانیزم های کنترل، شرایط تحلیل ممکن است موقعیت تروماتیک را زنده کند.
آندره گرین یکی از مهم ترین متفکران روان کاوی زمانه ماست که نظریه روان کاوی خودش را به وجود آورده است. نظریه ای که شامل فراروانشناسی فرویدی است،با این حال تفکرات روان کاوانه را به سوی پیش تر و شکل گیری نظریه سایکوتیک کشانده که به بازنمایی نرسیده ، یا به هیچ وجهه قابل بازنمایی نیست. تفکر به غیبت و همچنین جنسیت مربوط می شود. چارچوب روان کاوی گرینی ها به عنوان یک نظریه گرادیان ها در نظر گرفته می شود، جایی که کل نظریه از هر یک از قسمت های آن مهم تر است.هر یک از اجزا می تواند کل را بازنمایی کند اما این کل است که می بایست مورد توجه قرارگیرد.
روزین پرلبرگ 2015
ترجمه مجموعه دیددرون
منبع
https://psychoanalysis.org.uk/authors-and-theorists/andr%C3%A9-green
قوانین ارسال دیدگاه در سایت