ارنست جونز

آلفرد ارنست جونز در سال ۱۸۷۹،در گورتن ولزمتولد شد.در دانشگاه کاردیف و کالج دانشگاهی لندن تحصیل کرد.

هر دو انجمن روان کاوی انگلیس و انجمن روان کاوی آمریکا را تاسیس کرد.زندگی نامه‌ای سه جلدی از زیگموند فروید نوشت.در کمک به زیگموند فروید و آنا برای فرار از خاک اتریش و همچنین بسیاری دیگر از تحلیل گران قاره ای از دست نازی نقشی مهمی داشت.

همچنین مشتاقانه کار ملانی کلاین را ترویج می کرد،مجله بین المللی روان کاوی را تاسیس کرد و دو بار رئیس انجمن بین المللی روان کاوی شد. اگرچه زندگی جونز بدون بحث و جدال نبودِ،تلاش های خستگی‌ناپذیر او برای پیشرفت روان کاوی عامل بسیار مهمی در توسعه و انتشار آن به ویژه در دنیای انگلیسی زبان بود.

 جونز در دانشگاه پزشکی خواند و تخصص خود را ابتدا در زنان و زایمان و سپس در عصب‌شناسی گرفت. سریعاً به پیشرفت و توسعه در روان پزشکی و روش‌های “روان کاوی “که در وین و اروپای قاره‌ای ظهور سر بر می آوردند علاقه‌مند شد. جونز مشخصا به دنبال برویر و فروید شروع به کار بردن تکنیک های هیپنوتیزم در کارهای بالینی کرد او مشخصا  پیرو  فروید و بروئر بود‌. با این حال کار او در مراحل ابتدایی خوب پیش نرفت وقتی که در سال ۱۹۰۶به تعرض جنسی به دو دختر نوجوان که تحت درمان متهم شد. او بعدها در دادگاه تبرئه شد.

با این حال در واقعه ای دیگر جونز بعد از اینکه تاویل روان کاوانه ای از فلج  کودکی خردسال بدون رضایت والدینش داد مجبور شد تا از شغل خود به عنوان یک آسیب شناس استعفا دهد.

این وقایع به شهرت جونز آسیب جدی ای وارد کرد و در سال  ۱۹۰۸ اروپا را ترک کرد و به کانادا نقل مکان کرد. در دپارتمان روان پزشکی  دانشگاه تورنتو شروع به کارکرد.و متعاقباً دانشیار  روانپزشکی شد. چند سال حضورش در آمریکای شمالی به همان ااندازه دوره‌های دیگر او در حرفه اش پرتلاش و پربار  بود. در سال ۱۹۱۱ او انجمن روان کاوی آمریکا را تاسیس کرد و در سال ۱۹۱۲ او نخستین اثر روان کاوی  را به زبان انگلیسی منتشر کرد،

در سال ۱۹۰۸ قبل از عزیمت به کانادا جونز اولین ارتباط مستقیم خود را با یکی ازچهره ای اصلی روان کاوی کارل یونگ برقرارکرد. او و یونگ اولین کنگره روان کاوی را در سا لزبورگ ترتیب دادند و در آنجا بود که جونز برای اولین بار فروید را ملاقات کرد، به سرعت آنچه را که می شد ماندگار شود شروع کرد – اگرچه  همیشه سر راست نبود – اما حرفه ای و ارتباطی شخصی بود.  بعد از چندین سال کار در کانادا ،جونز مدت کوتاهی تحلیل را  با فرنزی در بوداپست آغاز کرد و سپس در سال ۱۹۱۳ به لندن بازگشت. جونز پس از بازگشت سریعاً فعالیت روان کاوانه خود را راه اندازی کرد و انجمن روان کاوی لندن را تاسیس کرد .در همین حال به نوشتن و سخنرانی در مورد نظریه روان کاوی ادامه داد.انجمن جونز پس از اولین جنگ جهانی منحل شد اما او به سرعت در سال ۱۹۱۹  مجددا  آن را بنیان نهاد  با  عنوان انجمن روان کاوی بریتانیا تاسیس کرد و در طی چند سال یک درمانگاه روان کاوی راه اندازی کرد که درمان روان کاوی را با نرخ پایین برای افرادی که درآمد ناچیزی داشتن انجام می داد و به همراه جان ریکمن موسسه روان کاوی را بنا نهاد که شعبه اداری و آموزشی انجمن روان کاوی بریتانیا بود.در همان سال جونز با کاترین جوک ازدواج کرد .همسر اولش  تنها پس از یک سال و نیم ازدواج در گذشت بود .آنها در ادامه صاحب چهار فرزند داشتند.

ارنست جونز،زیگموند فروید، کارل گوستاو یونگ

 جونز برای ارتقا روان کاوی با سختی و خستگی ناپذیری به کار ادامه می داد. در سال ۱۹۲۰ مجله بین المللی روان کاوی را تاسیس کرد که تا سال ۱۹۳۹ به عنوان سردبیر آن فعالیت می‌کرد. در سال ۱۹۲۱ کتابخانه بین المللی روان کاوی را تاسیس کرد و آثار روان کاوی را تا جایی که ممکن بود ترجمه یا ترجمه ها را به انگلیسی منظم کرد.

در سال ۱۹۲۴ دو جلد اول از مقالات جمع آوری شده فروید با ترجمه های ویرایش شده توسط جونز و تحت نظارت جان ریویر منتشر شد.در مقیاس بزرگ نتیحه کار طولانی مدت از سوی وی،در سال 1929 نتیحه داد،انجمن پزشکی انگلیس رسماً روان کاوی را به عنوان “یک شاخه جدی از علم” به رسمیت شناخت.در تلاش بیشتر برای گسترش و تعمیق ایده‌های روان کاوی جونز و برخی از همکارانش در سال ۱۹۳۰ برنامه های رادیوی ساختند.

جونز از زمانی که اولین بار کار ملانی کلاین را کشف کرد تحت تاثیر او و نوشته هایش بود. به طور روز افزون از ایده‌ها و رشد و ترقی او تاثیر می گرفت. به تاسی از او  شروع به بررسی رشد روانی اولیه، به ویژه رشد سوپرایگو و ماهیت عقده اختگی در زنان کرد. او اصطلاح “فالوس گرایی” را به وجود آورد و در کنار کلاین و کارن هورنای در مورد رنانگی اولیه استدلال کرد.

 جونز همچنین در فرمول بندی مجدد مفهوم عقده اختگی به معرفی ایده” ناپدید شدن میل جنسی” به علت ترس”خاموش شدن دائمی ظرفیت (شامل فرصت) برای لذت جنسی اشاره کرد. اولین استفاده از اصطلاح عقلانی سازی نیز توسط جونز بود.

در سال ۱۹۲۵ جونز ،ملانی کلاین را  برای ایراد چند  سخنرانی به لندن دعوت کرد و بعد از آن به او پیشنهاد کرد که برای همیشه به انگلستان نقل مکان کند و به انجمن بریتانیا ملحق شود. کلاین پدیرفت  و طی سال‌های بعد علاقمندان متعدد و متعهدی را جلب کرد.  شور و اشتیاق جونز برای او خیلی بیشتر از عموم  بود.با این حال با افزایش قدرت هیتلر دردرون و بیرون از  آلمان،او به تعداد بسیاری از تحلیل گران وینی و قاره ای(که تعدادی از آنها  یهودی بودند) برای زندگی در انگلیس کمک کرد. پس از آنشلوس ( ملحق شدن اتریش به آلمان)در سال  ۱۹۳۸ ، جونز شخصا به وین رفت تا رهایی جستن از آن خاک را برای  زیگموند و آنا فروید به بریتانیا هماهنگ کند.

با هجوم تعداد بسیاری از تحلیل گران اروپایی، برخوردهای زیادی  از ایده ها و عقاید حامیان به اصطلاح «کلاینی »و «فرویدی  » به وجود آمد این تغارضات  فکری و عقیدتی منجر به تفرقه و شکافی عمیق میان جامعه بریتانیا شد. جونز همیشه از دیدگاه های کلاین حمایت می‌کرد به این صورت که با کسانی که طزفدار آنا فروید و همکارانش بودند مخالفت می‌کرد. و این جانب داری آشکار باعث شد زیگموند فروید با عصبانیت جونز را به تلاش در بی اعتبار ساختن کارهای دخترش متهم کند.در اوایل دهه۱۹۴۰خصومت رو به افزایش میان جناح های فرویدی و کلاینی منجر به گفتگوهایی بحث برانگیز شد. نقش جونز در این مباحثات بسیار داغ تا حدی کاهش یافت، سلامتی  اش دست خوش تغییر شد و وقت بیشتری را در خانه خود در سا سکس می گذراند.  در سال ۱۹۴۴ از ریاست انجمن بریتانیا  استعفا داد. در آن سال سرانجام گروه‌های متخاصم در انجمن روان کاوی بریتانیا به مصالحه رسیدند  که در آن فرویدی ها ، کلاینی ها و گروه سومی تحت عنوان گروه” مستقل ها” هر یک  برنامه‌های آموزشی خود را اجرا و آموزش می دادند.

زیگموند فروید؛آنا فروید؛ارنست جونز

جونز در سال های آخر زندگی نامه سه جلدی فروید را با کمک شایان توجه همسر آلمانی زبانش نوشت ؛کسی که بسیاری از نامه ها و اسناد فروید را ترجمه کرد.

جونز در سال ۱۹۴۲ به عضویت کالج سلطنتی پزشکان در آمد و در سال ۱۹۴۹رئیس افتخاری انجمن بین المللی روان کاوی شد و درجه دکتری افتخاری از دانشگاه سوآنسی در سال ۱۹۵۴ به وی اعطا شد. دریازدهم فوریه ۱۹۵۸ در لندن در گذشت و در محل گلدرز گرین کریماتوریوم سوزانده شد. خاکستر او را برای دفن به ولز ، شبه‌جزیره ی محبوبش گویر منتقل شد.

النور سوابریج برتون2015

ترجمه مجموعه دید درون

مطالب مرتبطی که شاید برای شما جذاب باشد:

قوانین ارسال دیدگاه در سایت

  • چنانچه دیدگاهی توهین آمیز باشد تایید نخواهد شد.
  • چنانچه دیدگاه شما جنبه ی تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.
  • چنانچه از لینک سایر وبسایت ها و یا وبسایت خود در دیدگاه استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد.
  • چنانچه در دیدگاه خود از شماره تماس، ایمیل و آیدی تلگرام استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد.
  • چنانچه دیدگاهی بی ارتباط با موضوع آموزش مطرح شود تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لینک کوتاه:
0