کریستین ولف در برسلاو در ۱۶۷۹ زاده شد. با حمایت لایبنیتس در ۱۷۰۲ به عنوان مدرس ریاضیات در دانشگاه لایپزیگ منصوب و چهار سال بعد، استاد ریاضیات در دانشگاه هاله شد. ولف ریاضیدان خلاقی نبود، اما در ریاضیات الگویی برای اندیشهورزی منسجم و دقیق یافت. از این لحاظ وی فقط سرمشقهای دکارت و لایبنیتس را الگوی خود قرار داد.
دیری نگذشت که ولف به تدریس و نگارش فلسفه پرداخت. در آن زمان فلسفه به معنای علوم طبیعی و نیز موضوعی بود که امروزه فلسفه نامیده میشود. ولف به طور مفصل مطالبی در حوزههای متفاوت دانش دربارهٔ علوم آزمایشی و نیز منطق، متافیزیک، کیهانشناسی، روانشناسی، نظریهٔ سیاسی و الاهیات طبیعی در مجموعهای از کتابهای بزرگ به زبان آلمانی که بیشترشان عنوان «اندیشههای عقلانی» داشتند، انتشار داد. مضامین و مهارت توضیحی ولف در این کتابها سبب اقبال گسترده به آنها به عنوان متون آموزشی شد. موفقیتهای وی در انتشار گستردهٔ کتابهای دستدوم و پیروزیهایش در رقابت سالانه برای جلب دانشجویانی که شهریه میپرداختند، رقابت شدیدی را بین ولف و استادان کمتر موفق زهدپرست و طرفدار توماس آکویناس برانگیخت. هنگامی که ولف در یک سخنرانی عمومی در مقام رئیس دانشگاه ابراز کرد که شباهتهای بین اخلاقیات چینی و غربی نشان میدهد که اخلاقیات بر عقل و ماهیت کلی انسان متکی هستند و نه بر وحی آسمانی که فقط به تمدن غربی اعطا شده، آنان فرصت را مغتنم شمردند و ولف را به ارتداد متهم کردند. به شاه پروس، فریدریش ویلهلم اول، اعلام کردند که جبرباوری و قدرباوری ولف به این معناست که شاه نباید فراریهای ارتش را مجازات کند زیرا آنها با اینکه مصمم بودهاند در واقع نمیتوانستند کار دیگری غیر از آنچه کردند انجام دهند