از مدیتیشن متنفرم، چطور شروع کنم؟
اگر شما سعی کرده اید مدیتیشن را امتحان کنید اما نتوانسته اید با آن ارتباط برقرار کنید، خبر خوب برایتان این است: «واکنش شما طبیعی است.»
بسیاری از افراد پس از تمرینات اولیه متوجه میشوند که تجربیاتشان از مدیتیشن، با آن تجربیات لذت بخش و آرامش بخش مدیتیشن که در مجلات گزارش میشود متفاوت است.
بسیاری از افراد، به دنبال فوایدِ یک تمرین مدیتیشن منظم، تحت تمرینات بالینی من قرار میگیرند؛ اما این تجربه برایشان آنچنان ناخوشایند بوده که نتوانستند آن را به انجام برسانند.
رایجترین واکنشهای منفی به مدیتیشن عبارتند از:
- متنفرم از اینکه هیچ کاری انجام ندهم.
- احساس میکنم کار بیهوده ای انجام میدهم.
- آرامش بخش نیست.
- واقعاً در انجام آن بد هستم.
- در طول عمرم، کمکی به من نخواهد کرد.
صادقانه بگویم؛ زمان زیادی طول کشید تا بتوانم با تمرینات جور شوم. هنوز هم گاهی آن را کمی دردناک میدانم. اما میتوانم از تجربه ی شخصی خودم به شما بگویم که میتوانیم از مدیتیشن لذت ببریم و از فواید آن بهره مند شویم. حتی اگر آن را امتحان کرده ایم و دوستش نداشته ایم.
نکته ی کلیدی برای اکثر ما، فهم این موضوع است که مدیتیشن دقیقاً چیست؟ و چه چیزی نیست؟ من مدیتیشن را چرخه ای سه مرحله ای در نظر میگیرم:
- شما اکثراً تصمیم میگیرید که توجهتان را روی« تنفس» متمرکز کنید. در حالی که توجه شما میتواند روی هر چیز دیگری مانند یک مانترا( ذکر یا عبارت کوتاه که با خود تکرار میکنید)، یا یک نقطهی بصری( مانند شعلهی یک شمع) متمرکز شود.
- گاهی چیزی حواس شما را پرت میکند و تمرکزتان را از دست میدهید. شاید صدایی در محیط باشد یا شخصی که صحبت میکند. اما معمولاً آنچه که حواس شما را پرت میکند یک فکر است: “نهار چه بخورم؟” ، “چرا او به من آن حرف را گفت؟ ” من باید آن ایمیل را ارسال کنم.”
- بعد از چندثانیه یا چند دقیقه، متوجه میشوید که ذهن شما سرگردان شده است. بنابراین به مرحلهی اول بازمیگردید و این چرخه ادامه مییابد.
این نکته را توجه داشته باشید که «ذهن شما، هیچگاه از داشتن افکار دست نمیکشد. زیرا این کاری است که ذهن انجام میدهد(فکر کردن). بنابراین اگر مدیتیشن را به عنوان پاکسازی ذهنتان میدانید، قطعاً ناامید خواهید شد. و احتمالاً خود را سرزنش میکنید و مطمئن میشوید که، مدیتیشن مناسب شما نیست.
اگر با مدیتیشن مشکل داشتید، اما میخواهید بار دیگر آن را امتحان کنید، در این جا چند راهکار وجود دارد که می تواند تمرین را برایتان جذابتر کند:
انواع مختلف مدیتیشن را امتحان کنید
مدلهای بسیاری از مدیتیشن وجود دارد، برخی هدایتشده، برخی هدایتنشده؛ در برخی تمرکز روی بدن و در برخی تمرکز بر تنفس است؛ با چشمان باز، با چشمان بسته. مدلی را پیدا کنید که برایتان خوب و مناسب باشد. یک روش را به اندازهی کافی امتحان کنید تا آن را به طور واقعی بشناسید، بعد به سراغ آزمودن روشهای دیگر بروید؛ به این ترتیب به خوبی میفهمید یک روش برای شما مناسب است یا خیر.
راحت باشید
برای مدیتیشن، نیاز نیست که حتماً روی زمین بنشینید و پاهایتان را روی هم قرار دهید(آن حالتی را که به طور کلیشهای از مدیتیشن میدانیم). میتوانید روی صندلی، نیمکت یا هر جای دیگری که میتوانید برای چند دقیقه در آن جا راحت باشید انتخاب کنید. البته دقت کنید آنقدر راحت نباشد که باعث خمودگی و خواب آلودگیتان گردد. حالتی را انتخاب کنید، بی آن که احساس سختی در نشستن یا تنش در بدنتان داشته باشید، راحت بوده و هشیار باشید. اجازه دهید دست هایتان به هر حالتی که به شکل طبیعی قرار گرفته است بماند.(نیازی نیست دستها را به شکل خاصی بگذارید).
مدیتیشن را کوتاه کنید
فقط یک لحظه طول میکشد تا آگاهیِ ذهنی پیدا کنید. با جلسات کوتاه شروع کنید. سه تا پنج دقیقه برای شروع خوب است.
انتظارات را کنار بگذارید
وقتی انتظار داریم که از مدیتیشن، به آرامش، تمرکز و نتیجهی مطلوب برسیم، ناامید خواهیم شد. وقتی هدفی داشته باشیم، نمیتوانیم تمرکز کنیم، زیرا مدام در حال ارزیابی خود، در جهت رسیدن به هدفمان هستیم: “آیا هنوز آرامش ندارم؟” ، “الان چطور؟” ، “چرا احساس آرامشِ بیشتر نمیکنم؟” اجازه بدهید جلسات مدیتیشن، همان چیزی که هست باشد.
سعی نکنید ذهنتان را خالی کنید
همانطور که گفته شد؛ تلاش برای متوقف کردن افکار، بی فایده است. در عوض، وقتی افکار به ذهن می آیند، آنها را ببینید. نگرش خود را نسبت به آنها حفظ کنید. افکار را فقط به عنوان آنچه که وجود دارد ببینید. بدون آنکه در آنها غرق شوید. اجازه دهید نفسِ شما موسیقی روی صحنه، و افکارتان، صدای تکان خوردنِ بیقرارِ تماشاگران باشد. بدون آن که جلوی تکان خوردن آنها را بگیرید، به موسیقی برگردید.
سخت نگیرید
حضور آگاهانه یک وظیفهی سنگین یا پیگیری جدی نیست. یک لمس سبک است. اجازه دهید لبخند آرامی بر لبهایتان بنشیند و لذت ببرید.
مدیتیشن را با یک همراه انجام دهید
در دوسال گذشته؛ من از انجام مدیتیشن با همسرم لذت میبردم. جایی که ما در سکوت با هم مینشستیم یا مدیتیشن هدایت شده(باراهنما) را دنبال میکردیم. برخی از افراد، تمرین با یک همراه را معنادارتر میدانند. همچنین همراه داشتن، تمرینات منظم و ارزیابی مفیدتری را به ارمغان میآورد.
انتظار اینکه گاهی حوصلهی انجام مدیتیشن نباشد را داشته باشید
ممکن است واقعاً بخواهید مدیتیشن کنید اما به هر دلیلی وقتی برای آن پیدا نمیکنید و چطور میتوانم در روز، پنج دقیقه وقت برای مدیتیشن پیدا نکنم؟ از خودتان بپرسید. من هر روز زمان بیشتری را در اینستاگرام تلف میکنم.
ممکن است مانعِ مدیتیشن، ایگوی شما باشد. «ایگو» در اینجا به معنای بخشی از خودمان است که در جهت حفظ هویتمان و متمایز کردن ما از هر آنچه غیر ماست، تلاش میکند. ایگو همیشه میخواهد با تقسیم همه چیز در دنیا به “برای من” و ” برعلیه من”، خود را بزرگ کرده وگسترش دهد. این کار، تقلا و قضاوت، بخشی از خودمان است که تحت عنوان «من» میشناسیم. در حالی که مدیتیشن، گسترش آگاهی و یک تمرینِ پربار و اغناکنندهی روحی است. و این یک مرگ دردناک برای ایگو یا من است.
مدیتیشن نیازمند وقفه در فعالیت مداوم ذهنِ تحت تسلط ایگو است. و ایگو به راحتی تسلیم آن نمیشود. بنابراین انتظار داشته باشید که بخشی از شما کمی مقاومت کند. احتمالاً دلایل زیادی وجود دارد که، چرا الان زمان مناسبی برای مدیتیشن نیست: ” بگذار ظرفها را بشورم”، “بذار فقط این ایمیل را ارسال کنم”، یا ” این تماس را بگیرم”.
سعی کنید هشیارانه، با بخشی از خودتان که به سمت مدیتیشن کشیده شده، همراه باشید. شاید بیش از هر چیز، یک تمرین مدیتیشن به شما امکان کشف «خود»ی عمیقتر و واقعیتر از ایگوی سطحیتان بدهد. که ارتباط، عشق و آرامش را میشناسد. از زمانتان، برای آمدن به خانهی خودتان، یعنی: بدن، نفس، روح استفاده کنید.
ببینید وقتی از زاویهی دیگری به خودتان نزدیک میشوید، چه اتفاقی میافتد. به یاد داشته باشید که مدیتیشن، مهارت داشتن در آن نیست. رمز آن، مشاهده و یادگیری است. با خودتان مهربان باشید. جایی را در خودتان بیابید که از مدیتیشن یا هر چیز دیگری که بخشی از تجربهی شما است، متنفر نباشد.
درها را به سوی همهی تجربه هایتان باز کنید.
قوانین ارسال دیدگاه در سایت