تا به حال قربانی مثلث سازی افراد نارسی سیستیک شده اید؟

زمانی که شخص سومی به رابطه ای اضافه می شود چه چیزی باید در این مورد بدانیم؟

اغلب از من درباره رابطه مثلثی و نارسیسیزم پرسیده می شود. آدما می خواهند بدانند چرا همسر من نفر سومی را وارد رابطه ما کرد؟ اینکه من احساس ناامنی داشته باشم چه چیزی نصیب اون میشه ؟ با این کارش داره منو دستکاری می کنه؟

آیا همسر من نارسی سیستک است چون همیشه منو با فرد دیگری مقایسه می کند یا راهی برای ایجاد شکاف بین من با دوستانم یا خانواده ام پیدا می کند؟

آیا افراد نارسیسیزم تنها کسانی هستند که برای رسیدن به اهدافشان از رابطه مثلثی استفاده می کنند؟

رابطه مثلثی چیست؟

رابطه مثلثی در روان شناسی به نوعی دستکاری نسبتا سنگدلانه گفته می شود که فرد به دنبال کنترل موقعیت بین سه نفر به نفع خود است. اغلب در این مواقع افراد تهدید به طرد می کنند و یا استراتژی هایی با هدف تفرقه افکنی و غلبه بر آنها به کار می گیرند.

چه کسی رابطه مثلثی را به کار می برد؟

تنها افراد مبتلا به اختلال شخصیت نارسی سیستک نیستند که در این رابطه قرار می گیرند بلکه هرکسی می تواند دچار این اختلال شود.شما می توانید بچه ها و نوجوانان را ببینید که درمدرسه یا در روزهای بازی آنها به طور آسیب زا و آشکار دچار این اختلال اند.

مثال : سارا 12 ساله دو دوست به نام های بتی و لیندسی دارد. سارا عضو برجسته این گروه سه نفر است.

او هنگام بازی تک به تک با هردو آنها برخورد خوبی دارد. با این حال وقتی در مدرسه هستند، او اغلب آنها را به طور زیرکانه ای روبروی یکدیگر قرار می دهد.

زمان خوردن ناهار در کافه تریا ،جلوی بتی به لیندسی می گوید: بیا کنار من بشین برات جا گرفتم، در حالی که به بتی محل نمی گذارد. بتی هم آنجا ایستاده منتظر است تا مورد استقبال واقع شود.

اما سارا همچنان اورا نادیده می گیرد. لیندسی روی صندلی می نشیند و از سارا تبعیت می کند و بتی را بی خیال می شود.

بتی: “پس من چی”؟

سارا:  “شاید دفعه بعد با تو بشینم”.

حالا چه اتفاقی افتاد؟

سارا از لیندسی به منظور تسلطش در گروه استفاده می کند تا خودش را به عنوان جایزه ای ترسیم کند که بر سرش دعواست. این یک نمونه از انحصار همراه با استراتژی تفرقه افکنی و غلبه است.

چرا افراد مبتلا به اختلال شخصیت نارسی سیستیک رابطه مثلثی را به کار می برند؟

افرادی که به اختلال شخصیت نارسی سیستیک مبتلا هستند، برای بالابردن حس خود برتر بینی، بالا بردن عزت نفس شان، دیگران را کم ارزش می کنند و با برهم زدن معادله ی رقبای بالقوه خود به طور مکرر از رابطه مثلثی استفاده می کنند. این افراد تفاوت چندانی با گردانندگان نزاع های مدارس راهنمایی یا نوجوانانی که در پی رقابت بر سر محبوبیت در دبیرستان اند ندارند.

مثال : جان به موقعیت همکارش کارول حسادت می کند. او احساس رقابت زیادی به کارول دارد اما از تخریب مستقیم اجتناب می کند. در عوض با فرن دوست می شود که که کارول را دوست دارد و قصد دارد با ایجاد مشکلی بین آنها او را از کارول دور کند. او به فرن می گوید می دانم که کارول را دوست داری اما می خواهم چیزی به تو بگویم. قول بده چیزی که بهت میگم هرگز به کارول نگی که من اینو گفتم. فرن کنجکاو می شود و قول می دهد که از این گفت و گو چیزی به کارول نگوید. جان می گوید: نمی دانستم چگونه بهت بگویم، اما واقعا از اینکه کارول پشت سرت صحبت می کند ناراحت می شوم. از بعضی چیزهایی که در موردت به بقیه گروه می گوید بسیار شوکه شدم ، البته فکر کردم باید بدونی .

حالا چه اتفاقی افتاد؟

جان با یک تیر با دو نشان زد. با روش تقرفه بنداز و حکومت کن ،کارول را از فرن جدا کرد. و همچنین کاری کرد که فرن باور کند او تنها دوست واقعی اش است. بعلاوه، فرن دیگر با همکارانش صمیمی نمی شود و آنها دلیل اش را نمی دانند. آنها شروع به دوری کردن از فرن می کنند و نیاز فرن به جان را بیشتر تقویت می کنند.

افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی یا اسکیزوئید همچنین ممکن است از رابطه مثلثی با دلایل متفاوتی نسبت به نارسی سیتیک ها استفاده کنند.

چگونه افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی از رابطه مثلثی استفاده می کنند؟

افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی بر این موضوع تمرکز دارند تا مطمئن شوند که دوست داشتنی هستند و از احساس رها شدن اجتناب می کنند. آنها ممکن است رابطه مثلثی را به کار ببرند تا عاشق خود را دستکاری کند تا به هر ترتیبی عشق خود را با حسادت اثبات کند و یا اینکه از این رابطه مثلثی به عنوان اهرمی استفاده کند که تعهد فرد مقابل را بدنبال داشته باشد.

مثال: جیم دیوانه وار عاشق زنی مبتلا به اختلال شخصیت مرزی به نام مارشا است. مارشا واقعا نمی تواند باور کند که کسی او را دوست داشته باشد، چه برسد به جیم. او بیش از آنکه به نیازهای فرد خاصی که ادعا می کند عاشق اوست توجه کند در واقع در پی اطمینان از دوست داشته شدن است.

زمانی که با جیم آشنا شد،در ابتدا همه چی خوب پیش می رفت. مهم نیست که چقدر جیم تلاش کرد تا اطمینان او را بدست آورد، اما مارشا نمی توانست حس معشوقه را در خود بیابد. مارشا مرتبا آزمون های جدیدی از عشق برای او طرح می کرد تا جیم آنها را پشت سر بگذارد. پس از ۳ ماه که همدیگر را دیدند،مارشا می خواست که نامزد کنند. او معتقد بود که داشتن انگشتر در دستش ثابت می کند که جیم او را دوست دارد و کمک می کند تا ترسش از طرد از بین برود.

درحالی که جیم فکر می کرد که نامزد کردن فقط بعد از سه ماه کاری عجولانه است. او این گونه مطرح کرد که دوستش دارد و امیدوار است که رابطه آنها منجر به ازدواج شود، اما همچنین گفت که قبل از هر اقدامی برای ازدواج می خواهم هردو وقت بیشتری برای شناخت بهتر از همدیگر داشته باشیم.

مارشا احساس طرد شدن داشت بنابراین بلافاصله با فرد دیگری رابطه ای را شروع کرد. در ابتدا زمانی که مارشا تصاویری از خودش و پسر دیگری در شبکه های اجتماعی منتشر کرد جیم فهمید مشکلی پیش آمده. وقتی جیم با او روبرو شد

پرسید چه اتفاقی افتاده؟

و مارشا گفت: او می خواهد با من ازدواج کند و تو نمی خواهی این کار را انجام دهی .او همین حالا حاضر است حلقه نامزدی در دست من کند.

جیم با اندکی فکر فهمید که مارشا در حال دستکاری اوست و باید از این مخمصه فرار کند اما از لحاظ عاطفی وابسته تر از آن بود که بتواند. درعوض، همان جا از مارشا خواستگاری کرد و سپس برای خرید انگشتر به مغازه رفتند. آخرین باری که درباره جیم شنیدم، این بود که مارشا صدایش را بالا برده بود و تهدید کرده بود به خاطر مرد دیگری(طبل زن) که می تواند خانه رویاهایش را بخرد و به ایالت دیگری نقل مکان کنند و او می خواهد ترکش کند.

حالا چه اتفاقی افتاده؟

هر وقت مارشا اعتماد به نفسش پایین می آمد،برای اطمینان از علاقه ی جیم، از رابطه مثلثی استفاده می کرد. این موضوع هرگز مربوط به داشته های مادی نبود. هدف اصلی اثبات عشق جیم برای پر کردن احساس پوچی درونی بود که هرگز قابل پر شدن نبود.

چگونه افراد مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوئید رابطه مثلثی را به کار می برند؟

افراد مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوئید دچار کمبود اعتماد اولیه هستند و از صمیمیت واهمه دارند .آنها گاهی اوقات از رابطه مثلثی استفاده می کنند تا صمیمیت فزاینده را با شریک زندگی خود کاهش دهند و فاصله بین فردی امنی ایجاد کنند.

مثال: درمانجو من مایکل مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوئید است قصد داره وارد رابطه صمیمی شود اما به محض اینکه وارد رابطه ای می شود، ترس وجودش را می گیرد. یکسال می شود که با ریتا در رابطه است به تازگی توافق کرده که با او هم خانه شود.

با این حال، کل این ماجرا خیلی برای او آزار دهنده است.او نگران است زمانی که با ریتا زندگی می کندگیر بیفته و تحت کنترل او قرارگیرد.

این اتفاق قبلا برای مایکل رخ داده است.او به زنی که قبلا در زندگی اش بوده متعهد می شود در حالیکه مجذوب زن دیگری می شود.حالا،مایکل به این نتیجه رسیده است که با یک نفر نمی تواند بماند.

قبل از اینکه با ریتا هم خانه شود،به او گفت که نیاز به آزادی دارد تا با افراد دیگری هم رابطه جنسی داشته باشد و و او هم می تواند با دیگران رابطه برقرار کند.

حالا چه اتفاقی افتاد؟

حقیقت این است که خواسته های تنوع طلبی مایکل ریشه در خواسته های جنسی او ندارد بلکه از رابطه مثلثی برای کاهش صمیمیت روابط عاشقانه استفاده می کند .او احساس می کند که شخص سومی باید به این رابطه اضافه شود و برای خود فضای تنفس ایجاد کند.

کلام آخر

رابطه مثلثی استراتژیی است که توسط افراد مختلف مورد استفاده قرار می گیرد که همگی در یک مورد مشابه اشتراک دارند:آنها احساس نا امنی یا آشفتگی بیش از حد می کنند و مایل اند افراد دیگر را با روش مخرب دستکاری کنند تا جلب توجه بیشتری کنند،رقیب خود را خراب کنند یا در رابطه احساس امنیت کنند.

نوشته الینور گرینبرگ

منبع

https://www.psychologytoday.com/us/blog/understanding-narcissism/202003/how-you-can-identify-closet-narcissistic-personality-disorder?collection=1154754

Elinor Greenberg